چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان

دکتر انصاری دو سفرنامه ی مهم را ترجمه کرده است. یکی «مرآة الحرمین: سفرنامه حجاز و تاریخ و جغرافیای راه ها و بقاع متبرکه آن»  و دیگری «سفرنامه حجاز یا الرحلة الحجازیة»  است. با توجه به این دو سفرنامه ای که ترجمه و تحقیق اوست و سفرها و مطالعات فراوانی درباره جایگاه حرم ائمه ی بقیع(ع) داشته است. 

چه شد که حرم ائمه‌ بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه‌ مهم به عربستان

 در این گفت وگو به صورت مشروح به بررسی موضوع جایگاه حرم ائمه ی بقیع(ع) سفرها و آثار ایشان در این باره پرداخته شده است. متن کامل این گفت وگو را می خوانید:

جایگاه حرم ائمه ی بقیع(ع) در سفرنامه ها را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا به عنوان یک مکان معمولی در مدینه بیان می شد؟ یا این که برای آن جایگاه خاصی در نظر داشتند؟ هم از جهت نگارنده ی سفرنامه و هم از جهت مشاهدات و توصیفاتی که می کنند نظرتان را بفرمایید؟

بخشی از سفرنامه ها قبل از سفرنامه ی مرآة الحرمین که مربوط به ابراهیم رفعت پاشا بوده است. اطلاع دارید که او چندین سال مسئول محمل مصری بوده و جایگاه والایی را داشته است. آنچه که از کتاب برمی آید این است که شخصیتی همچون شهردار قاهره بوده است. 
قبل از آن هم سفرنامه ی بتنونی است که مشاور فرهنگی خدیو مصر عباس حلمی پاشا بوده که پیش از ابراهیم رفعت پاشا این اتفاق افتاده است و سفرنامه ی خیلی زیبایی است. به خصوص ابراهیم رفعت پاشا در مرآة الحرمین به تمام ریزه کاری ها و متراژهای مکان ها و مساجد و آثار کهن باقی مانده از دوران های صدر اسلام و جز این ها پرداخته است. جدا از این دو سفرنامه مشهور که به ترجمه و تحقیق آن هادپرداختم  سفرنامه های افراد ایرانی یا به صورت کوتاه و فشرده و یا به صورت گسترده در این راستا قلم فرسایی کرده اند همه به مکان های مقدس مکه و مدینه و به خصوص مدینه اشاره کرده اند و تقریبا همه ی سفرنامه ها از بقیع یاد کرده اند و شرایط حرم بقیع و بارگاه هایی که بر مزارهای بقیع قرار داشته چه از ائمه ی چهارگانه ی ما(ع) که از سوی اهل سنت به عنوان خاندان رسول خدا(ص) هستند و فاطمه بنت اسد ابن عباس و صحابی های مختلفی که هستند را بیان کرده اند.
در طول تاریخ – آنچه که در تاریخ مدون است از قرن ششم هجری تا کنون است – هر کسی که سفرحج رفته و سفرنامه ای نگاشته بدون استثناء به بقیع هم  پرداخته است.

برای نمونه شخص وارد شده و می گوید که «من الان وارد بقیع شده ام و ٣ ساعت از طلوع آفتاب گذشته هنوز کلیددار و آن خادمه ای که درب حرم را باز می کند و تمیز می کند نیامده نمی دانم چرا نیامده است و من چون می خواهم حرکت کنم مجبور شدم از بیرون قبور چهار امام همام را زیارت کردم و رفتم.» یا شخص وارد می شود و به شرایط بسیار ساده و نامناسب حرم می پردازد که گونی هایی که مناسبتی با حرم این چهار امام(ع) ندارد بر زمین افتاده است. این سفرنامه ها و این توضیحات هم اختصاصی به شیعیان نداشته بلکه تمام مذاهب حساسیت داشتند و به اینجا وارد می شدند و نه تنها از چهار امام ما بلکه از ابراهیم از اسماعیل فرزند حضرت صادق(ع) و جاهای دیگر مثل حلیمة السعدیه و تمام این ها مطالبی موجود است. عکس های کهنی که از بقیع وجود دارد به خوبی نشان می دهد که مقبره و گنبد و بارگاه وجود داشته است.
 
پس می فرمایید در سفرنامه های مختلف به صورت جزئی هم از جهت ظاهری هم از جهت حرم و ویژگی ها توصیف شده است آن طور که در خاطرم هست حتی اندازه ی صندوقچه ای که روی قبور بوده توصیف شده که چند متر است. همه ی این ها به خوبی سرح داده  شده است.

بله دقیقا.

چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان

 اگر نکته ی خاصی هست و چه در آن دو اثری که خودتان ترجمه کردید و چه در سایر آثاری که دیدید برای خود حضرتعالی جالب بوده بفرمایید. از این توصیفات نکته ی خاصی به نظرتان می رسد که جالب باشد و بفرمایید؟

بله عرض کردم از دوره ی بنی العباس داریم. یعنی تاریخ مدون دقیقی نداریم که به صورت دقیق بگوییم از چه زمانی بوده است ولی آنچه که مسلّم است تا سال ١٣٤٤هجری یعنی تقریبا تا ١٠٢ سال قبل که این انهدام از سوی وهابی ها و افراطیون در مدینه و مکه صورت گرفت در طول تاریخ از قبور بقیع چه از ائمه(ع) و چه از بزرگان و صحابی با صورت مجلل یاد شده است. در بعضی جاها مثل ابن بطوطه و دیگرانی که در قرن ششم و هفتم رفته اند یک توصیف خیلی دقیقی را از ٧٠٠ سال قبل از این بقیع و حرم های امامان کرده اند که به صورت هشت ضلعی بوده و قبر در چه شرایطی قرار داشته است. 
بنابراین در طول تاریخ اشاره به ضریح شده است و تا دوران قاجاریه و زمان ناصرالدین شاه ضریح بوده است. یک ضریح چوبی کهنه ای  بوده که افراد و زائرانی که می رفتند از شرایط نامناسب ضریح اظهار نارضایتی می کردند. چوب ها فرسوده شده بود. در تاریخ ثبت شده که تنها ایرانی ها نبودند و غیرایرانی ها هم بودند که حساسیت به قبور ائمه(ع) داشتند .علمای نجف  به دولت ایران نامه هایی را نگاشتند که شما به دولت عثمانی فشار آورید که ما بتوانیم در اینجا یک حرکتی انجام دهیم و ترمیم و تجدیدی از بنای فضا و به خصوص ضریح مطهر شود.
بنابراین در حدود ٢٠٥  سال قبل این اقدامات بحمدالله به نتیجه رسید و صنعتگران به دو روایت یکی در بازار زرگران اصفهان و روایت دوم در مسجد سید که مزار مرحوم سید باقر شفتی در آنجا است  دست به کار شدند و شروع به ساخت ضریحی برای ائمه بقیع کردند. این ضریح به مدت چهار سال بطول انجامید و در آن هنگام هم ضریح فولادی تنها از آنِ ائمه ی اطهار(ع) بوده است چون هزینه ی خیلی گزافی داشت. در آن هنگام با کمک دولت مردم و علمای نجف ٢ هزار تومان که مبلغ گزافی بود پول جمع می شود که بتوانند این ضریح فولادی را بسازند که ٤  سال طول می کشد و با شش یا هفت زرگر و متخصص از اصفهان حرکت می کنند و ضریح را با کشتی به جده می آورند و در دوران حکومت عثمانی و قدرت شریف حسین بوده است که از اشراف مکه بودند. شریف حسین عنوان می کند که این ساخت و اقدام با ما هماهنگ نشده و به مدت ٢ سال این ضریح در جده باقی می ماند. به طوری که زرگران و صنعتگران به ایران باز می گردند تا بعد با پیگیری زیادی که ناصرالدین شاه و سپس مظفرالدین شاه و امیر اتابک امین السلطان انجام می گیرد کاردار ایران در بغداد از ایران حرکت می کند و به جده می رود و مقدمات انتقال این ضریح را به مدینه فراهم می کنند.
وقتی که این ضریح به مدینه می رسد مردم مدینه – احتمالا با تحریک برخی افراد-  می گویند که این ضریح چوبی وقفی است و حق برداشتن آن را ندارید. مجبور می شوند که همان ضریح فولادی را روی این ضریح چوبی قرار دهند. این باعث می شود که یک فاصله و فضای ٥٢ سانتی متری در این ضریح به وجود آید که نجارهای شیعه ی مدینه یک وصله و قطعه ای را از چوب درست می کنند که این فضا باز نماند که در تاریخ به ( وصله ی ناجور ) هم از آن نام برده اند. این ضریح بر روی این مکان قرار می گیرد و  ٢٤ سال بر روی این مکان مقدس باقی می ماند تا مسئله ی تخریب پیش می آید.

چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان

به نظر شما این سفرنامه ها و توصیفاتی که از بارگاه و حرم در این سفرنامه ها بوده است چقدر می تواند استناد تاریخی و سندیت داشته باشد برای اثبات این که چنین چیزی بوده است و بر اساس آن هم مطالبه شود که مجددا باید این گنبد و بارگاه ساخته شود؟ حضرتعالی در گفتگو و ارتباط و تعامل با شخصیت ها و نخبگان سعودی یا اهل سنت و یا افراد مختلف بودید در این گفتگوها و تعاملات قاعدتا به این سفرنامه ها استناد کرده اید واقعا این سفرنامه ها چقدر مورد قبول و اقبال طرف مقابل قرار گرفته و می تواند برای ما یک سندیت داشته باشد؟

تشابه مطالبی که در ادوار مختلف به وسیله ی اشخاص مختلف و نژادهای مختلف و مذاهب مختلف عنوان کردند یک تواتر بسیار قوی را به وجود آورده است. آنچه که ابن بطوطه گفته ٥٠  سال قبل از آن هم دیگران عنوان کرده اند. ابن بطوطه از اهل سنت بوده و در قرن هفتم به گونه ای اینجا را توصیف می کند و این توصیف با یک فرسودگی در دو یا سه قرن بعد مجددا عنوان می شود که عنوان فرسودگی هم می آید و به گونه ای مطالب ابن بطوطه و مطالبی که در قرن پنجم یا ششم از این بارگاه عنوان کرده اند که بسیار دقیق و مشابه هم است. و یا خود سفرنامه نویس های شیعه و سنّی هستند که در این راستا مطالبی آورده اند. البته شیعیان بیشتر بوده اند ولی از اهل سنت هم افراد زیادی بوده اند که دست به قلم برده و تحقیقات خوبی را نوشته اند و جالب این است که نوع این سفرنامه ها با اینکه از سوی نگارنده های اهل سنت بوده است تمام تأکیدشان بر بارگاه ائمه ی اطهار(ع) بوده است در صورتی که بارگاه های دیگر هم وجود داشته است. عنوان می کنند که ما قبه هایی را بر روی قبور دیگری در بقیع می بینیم اما تمرکز همه بر چهار امام است. با این تشابه و تواتری که تقریبا در طول نزدیک به ٨ قرن وجود داشته تردیدی وجود ندارد. عکس هایی هم وجود دارد و این عکس ها از زمان های مختلف گرفته شده است. تشابه این عکس ها را داریم و باز هم در این عکس ها یک فرسودگی را می بینیم که متأسفانه نمی توانیم عنوان کنیم که مثلا همین گنبد و بارگاه هشت ضلعی که بر قبور ائمه(ع) ساخته شده و یا قبه های دیگر در چه زمانی بوده است اما در تاریخ عثمانی هم عنوان شده است که در حمله ی اول آل سعود که ظاهرا در سنه ی ١٢٢٢ هجری بوده است و چند صباحی در اختیارشان قرار داشت تخریبی صورت نمی گیرد به آثار بقیع و حرم تجاوز می کنند فرش ها را می برند گلدان ها را درمی آورند آویزها را به تاراج می برند . بعد که با ورود نیروهای عثمانی این ها را اخراج می کنند شروع به ترمیم می کنند. یعنی به گونه ای بوده که در طول قرون متمادی به خصوص در دوران حکومت عباسیان و بعد خود حکومت عثمانی ها اصرار داشتند که تمام این جایگاه ها و قدمگاه ها و خانه ها خانه ی امام صادق(ع) و کتابخانه هایی که در آن هنگام وجود داشته است تمام این ها را محفوظ نگه دارند.
در ابتدای سخنم عرض کردم این مراکز و آثار ملک ما نیست این ها آثاری است که گذشتگان آن ها را محفوظ نگه داشتند و به دست ما رسیدند و ما وظیفه داریم که اگر ترمیم نکنیم! تخریب هم نکنیم ! و این را به دست آیندگان بسپاریم که آیندگان تصمیم بگیرند که متأسفانه این حرکت نابجا در یک قرن قبل اتفاق افتاد و موجب تأثر مسلمانان در تمام جهان اسلام شد.

چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان

با اجازه تان مجددا به آن قسمت تجارب شما در گفتگو با نخبگان یا کسانی که به نوعی ممکن است تفکر وهابیت را داشتند برمی گردم. طبیعتا حضور  متعدد و همه ساله شما در سفرهای حج و عمره و تسلطی که به زبان عربی دارید این شرایط را فراهم می کند که با افراد مختلف تعامل داشته باشید و حتی ممکن است با برخی از علما و شخصیت های وهابی هم گفتگوهایی داشته باشید. در گفتگو با طرف مقابل تجربه ای دارید که شما به چه چیزی استناد کردید و آن طرف مقابل به چه چیزی استناد کرد؟ من این را از این جهت می پرسم که یک دورنمایی برای کسانی باشد که می خواهند تبلیغ و کار کنند بدانند که چه استدلال و چه نگاهی در طرف مقابل در این موضوع وجود دارد؟

پرسش دقیقی را عنوان نمودید.  وقتی که بخواهند هویت یک ملت جامعه دین یا مذهب را از میان بردارند و یا تغییر دهند تاریخ را از آن ها می گیرند. در قالب مثالی عرض کنم. ایستادگی زیبایی تغییر شکل فرم بدن و هیکل انسان با محور استخوان بندی و ستون فقراتش است که شما وقتی ستون فقرات یک انسان را درآورید این به صورت پشته ای از گوشت بدون حرکت و انباشته برهم قرار می گیرد.

یعنی قوام بدن به آن ستون فقرات است.

بله. تاریخ قوام و فرهنگ یک جامعه مذهب و دین است. آن ها عملا افرادشان را از خواندن تاریخ بازداشته اند و بعد هم یک بی تفاوتی در این طبقه ی جدید وجود دارد. حالا این نسبت به طبقه ی جدید است. می گویند: «ثم ماذا؟».
من می گویم: تو علاقه ای به خانه ی پدری ات نداری که به خانه ای که خودت در آن متولد شدی بروی؟ 
سال ها پدر و مادر و برادرت که الان همه ی آن ها رفته اند در آن خانه زندگی می کردند. می گوید: بله دوست دارم مثلا الان خانه ی ما هنوز در فلان جا هست و من امکاناتش را دارم یک باغچه ای هست و آن خانه را به یاد پدرم نگه داشته ام. می گویم: یاد پدرت مهم تر است یا یاد پیامبر(ص) و اولاد پیامبر(ص)؟ در اینجا است که پاسخی ندارند. این هم از این سو بود.
از سوی دیگر هم مردم اصیل مدینه هستند.
اگر بخواهم خیلی دقیق عنوان کنم و سخن گزاف به زبان نیاورم شاید ١٠ یا ١٢ درصد مردم حجاز با آن تفکر افراطی و وهابی هستند. به طوری که الان مردم اصیل مکه و مدینه خطابی که به این ها می کنند این است که می گویند: «هولاء البدو»؛ این صحرانشین ها. چرا؟ چون این ها از نجد آمده اند. نجدی که خودشان عنوان می کنند که پشت درب خانه ی حضرت می آمدند و بی ادبانه فریاد می زدند: 
یا محمد(ص)! بیرون بیا. در آیه ی قرآن هم داریم که خطاب تان خطاب محترمانه باشد. بنابراین خود مردم حجاز هم چنین دیدگاهی دارند یعنی از این که این آثار از بین رفته متأثر هستند.
یکی از خاطرات خیلی زیبایی که  بنده دارم را عرض کنم. بنده متجاوز از ٢٠ سال با دکتر احمد زکی یمانی وزیر نفت سابق عربستان که در دوران ملک فیصل به «باب ملک» معروف بود ارتباط نزدیک داشتم و انصافا من معتقدم که این آدم شیعه از دنیا رفت با آن عقاید زیبایی که داشت و جلسات بسیار زیبایی را به خصوص در ماه رمضان در خانه خود در مکه که در منطقه ” حارة الباب ” قرار داشت  برگزار می کرد  و بنده هم توفیق حضور داشتم. علمای مکه و امام مالکی ها مرحوم سید محمد مالکی که بزرگ مالکی های دوران بود و بسیار از سرشناسان از مکه و نیز علما در آنجا حضور پیدا می کردند و به علًت حضورم اغلب سخن در باره شیعیان و اختلافت عقائد آنان با دیگر مذاهب چهار گانه اهل سنت پیش می آمد که اغلب آن ها را به رشته تحریر بنام ( لیالی الرمضانیة فی المکة المکرمة ) یا شبهای رمضانی در مکه مکرمه در آورده ام که امیدوارم روزی منتشر نمایم. 
در این شبها از ساعت ١٠ شب تا نزدیک به دو بعد از نیمه شب بحث های زیبایی صورت می گرفت و خیلی جالب بود که ایشان قوی تر از ما از تشیع دفاع می کرد. خیلی قوی و مستدل دفاع می کرد.
  
آقای دکتر زکی یمانی در معرفی اغلب به همان صورت وزیر نفت سابق عربستان معرفی می شود اما خدمات علمی که ایشان در دایرة المعارفی که تأسیس کردند خیلی بیشتر از آن وزارت نفت است اما به آن معروف هستند.

بله. مؤسسه ی” الفرقان “را در لندن تأسیس کرد که  و تاکنون بیش از ١٢ جلد موسوعه ی مکه و مدینه ی آن منتشر شده است . در تماسی که با فرزندشان داشتم اطلاع دادند دو جلد دیگر هم منتشر شده است.
آقای دکتر احمد زکی یمانی شخصیتی بود که متأسفانه در دوران او تخریب منطقه ی بالای سعی صفا و مروه شعب ابی طالب خانه ی حضرت خدیجه(س) و محل تولد حضرت زهرا(س)  اتفاق افتاد. یادم است از ایشان سؤال کردم که؛ چرا شما اجازه دادید که این کار را بکنند؟ با این که شما قدرت داشتید. احمد زکی یمانی گفت: من سعی کردم بتوانم به گونه ای این آثار را نگه دارم اما متاسفانه قدرت تخریب کنندگان بیشتر بود.ایشان یک کتابی به نام «بیت خدیجه(س)» نوشته است که کتاب زیبایی است. به علت این که خود دکتر زکی یمانی در جایگاه والایی قرار داشته است دستور داده بود که تمام حرکت های تخریبی خانه ی حضرت خدیجه(س) محل تولد حضرت زهرا(س) و از همه ی این ها عکس برداری کنند و در کتابش قرار داده است.
بد نیست که این را عرض کنم که او گفت: من یک سنگی را در اینجا پیدا کردم که علمای آثار گفته اند که این یا آن سنگ آسیابی است که حضرت فاطمه(س) بر روی آن گندم را آرد می کردند و یا محل تولد حضرت فاطمه(س) است. به من گفتند من این سنگ را برای تبرک برداشته ام و برده ام و الان در لندن است و وصیت کرده ام که این را به عنوان لحد من قرار دهند!
در اینجا بلافاصله این نکته به ذهن من آمد  و مطرح کردم که این سنگ تاریخی که به چهارده قرن پیش باز می گردد حال یا به این عنوان و یا به آن عنوان می توان به عنوان ملک شخصی وصیت کرد؟ و به جای این که در جایی محفوظ نگه داریم و به عنوان این که به یادگار به دست ما رسیده و باید این را به آیندگان بسپاریم این را ببریم و به عنوان تبرک و به عنوان لحد خود در قبر قرار دهیم؟ 
در خاطر دارم که شاید حدود ٢٠  ثانیه سکوت کرد تأملی که نسبتا طولانی بنظر رسید ! و گفت: تا حالا هیچ کسی این مطلب را به من نگفته بود گرچه من وجود این سنگ را هم برای کسی بازگو نکرده بودم اما مطلبی به من گفتی که من حتما در این مورد تجدیدنظر می کنم.

بعد از فوت ایشان که در سال ٢٠٢١ میلادی در لندن روی داد و پیکرش را به مکه آوردند و در قبرستان معلاة در تشییعی گسترده بخاک سپردند  از فرزند او سؤال کردم که تکلیف سنگ چه شد؟ گفت: ایشان وصیتش را عوض کرد و این سنگ هم اکنون در لندن در موزه ی مرکز ما قرار دارد.
گفتنی است که در سال ٢٠١٥ از آنجا که حال وی رو به وخامت نهاده بود و قدرت سفر به مکه و مدینه نداشت در سفری که به اروپا داشتم به منزل در ژنو سفر کرده و یک روز را در جمع خانواده او و سخن از گذشته و خاطرات سپری نمودیم!
بیاد دارم موقع خداحافظی که آخرین دیدار من با این برجسته مرد سیاسی و اجتماعی و دینی  اهل سنت قرن کنونی بود با بیانی نجوا گونه و آرام به من گفت ( أذکرنی عند سیدنا علی!) و صورت و دیدگانش را به نقطه ای دور خیره نمود!
او را بوسیدم و در گوش او جمله ای که سالها پیش به من گفته بود ( ..أنا منکم) را به این صورت تغییر دادم( أنتَ منًا و معنا انشاء الله)!
قصدم از بیان این خاطره  این است که مردم مکه و مدینه نسبت به آثار اهتمام دارند فکر نکنیم که کوچه ی بنی هاشم خانه ی حضرت امام صادق(ع) مکتبه ی حکمت و همه ی این ها آثاری است که فقط ما برای آن ها احترام قائل هستیم. خود اهل سنت خود اهل مکه نسبت به جایگاه های موجود در مسجد النبی(ص) و محراب تهجد و تمام این مکان ها احترام قائل هستند.

چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان

 
با توجه به این که حضرتعالی هم در این زمینه صاحب اثر هستید و هم آثار مختلف پژوهشی را مشاهده و رصد می فرمایید به نظر شما جای چه کارهای علمی و پژوهشی در زمینه ی بقیع خالی است؟ یا یک موضوعی به ذهن شما رسیده و شرایط و فرصت آن مهیا نبوده و الان می توانید به محققین توصیه کنید که این موضوع را انجام دهند و یا این که بفرمایید به صورت کلی جای چه کارهایی خالی است؟ 
برای مثال عرض می کنم ما پژوهش هایی در خصوص معماری بقیع یا جایگاه کلامی قبور داشتیم که از جهت کلامی بحث احترام قبور و زیارت چه جایگاهی دارد هر کدام از این ها یک رشته هایی است که می تواند به جایی برسد ولی به نظر خود شما جای چه کارهای علمی و پژوهشی خالی است؟

لطفا اشاره ای به مسیر این انهدام و پایان ضریح نیز بفرمایید

در طول یک قرن گذشته که بقیع و قبور ائمه(ع) منهدم شده است شیعیان در تکاپو بودند که به گونه ای مقابله کنند و این شرایط را بازگردانند. البته من معتقد هستم که گرچه در آن زمان یک هیاهویی در جهان اسلام به وجود آمد و این هیاهو نه تنها از آنِ شیعیان بود بلکه تمام کشورهای مسلمان و اسلامی سروصدا کردند اما اسنادی وجود دارد که دولت عربستان جدیدی که به وجود آمده بود  با زد و بندهایی که با حکومت های دیگر کردند توانستند مردم را آرام کنند اما تنها کشوری که مقاومت کرد ایران و عراق بود.
اما سؤال حضرتعالی این است که؛ حال چه کنیم؟
من به دو گونه به این سؤال پاسخ می دهم. از باب این که «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ‏» همه ی ما معتقدیم و روایاتی هم وجود دارد که این مکه و مدینه و زیارتگاه ها را دیگران می سازند آماده می کنند نهایتا با ظهور حضرت (عج)  ما می گیریم و بهره برداری کامل می کنیم. این اعتقاد در بین ما شیعیان وجود دارد.
اما از سوی دیگر این را عرض کنم که دقیقا ١٠ سال قبل و شاید هم کمتر از آن تصور نمی کردیم که در عربستان سعودی کنونی و یا در سرزمین حجاز اصلی این شرایطی که در این ٢-٣ سال به وجود آمده به وجود آید. ما در ٨ یا ١٠  سال قبل اصلا تصورش را نمی کردیم. بستگی به سیاست داشت. وقتی که به دوران هایی که مثلا ارتباط ایران با عربستان در سطح عالی بود نگاه می کنیم چه در دوران دو پهلوی و چه در دوران مثلا دهه ی ٧٩ شمسی که بعد از انقلاب اسلامی ایران بود و ما در اوج ارتباط مان با عربستان بودیم می بینیم که این مسائل یک مقدار کاهش پیدا کرده بود اما کاهش این مسائل به این شکل بود که مثلا مرحوم آیة الله هاشمی رفسنجانی وارد شوند و با آن حرکت تاریخی خودشان برای نخستین بار در طول یک سده ی اخیر سه شب درب بقیع برای زن و مرد باز شود. این نشان از ارتباط قدرتمند عربستان با ایران در زمان ملک عبدالله بود. این بستگی به سیاست و فراز و نشیب ها  دارد.
من پاسخ حضرتعالی را با آن دیدگاه هایی که ما تصور کنیم که الان یک گنبد و بارگاهی همچون حضرت معصومه(س) و یا امام رضا(ع) امیرالمؤمنین(ع) و حضرت اباعبدالله(ع) در بقیع داشته باشیم نمی توانم داشته باشم و این تصور الان یک مقدار سنگین و با فرهنگ موجود در این سرزمین ناهمگون است. ولی به هرحال من شرایط را به گونه ای می بینم که با عقل و درایت طرفین – نه یک طرف – و آن شرایطی که در حجاز و یا عربستان سعودی کنونی به وجود آمده شرایط زیارت خیلی بهتر از گذشته باشد.

از سوی دیگر خوشبختانه در یک دهه ی گذشته فعالیت گسترده ای از سوی اقشار مختلف جامعه ی مهندسین مذهبی ها و … صورت گرفته است. این ها نشسته اند و نقشه های مختلفی از بارگاه را به عنوان بین الحرمین مدینه درست کرده اند و تمام این بارگاه ها را به اشکال مختلف طراحی کرده اند که در برخی از این انجمن ها بنده نیز حضور داشته ام !
 امیدواریم که این ها ان شاءالله انجام شود. اما این را هم عرض کنم که در ابتدا خواسته های ما باید قدم به قدم باشد. گام نخست تلاش برای ایجاد یک فضای محترمانه برای بقیع باشد.

چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان

 خاطره ی شخصی دارید که در خصوص بحث بقیع و ضریح و پنجره هایی که به أُحُد منتقل شد بفرمایید که در تاریخ هم ثبت شود.

در زمانی اتفاقات ناگوار تخریب حرم ائمه بقیع پیش آمد خوشبختانه شهردار مدینه یک شخصیت شافعی مذهب بسیار ملایم و آینده نگر بوده است. او با زبان زیبایی می گوید که الان قبرستان أُحُد به شکل نا زیبایی است و همین طوری باز است و همه کنار قبور می روند . بهتر است که این ضریح های تخرب شده بارگاه ائمه بقیع را در محل قبرستان شهدای أُحُد به عنوان دیوار و حائل کلی قبرستان قرار دهیم. بنابراین تمام یا بخش هایی پنجره های ضریح فولادی را در آنجا قرار می دهند. قسمت های چوبی را که متأسفانه از بین می برند و ما تا الان هیچ اثری از آن نداریم. این پنجره های فلزی را می برند و تا سال ١٣٨٢شمسی چیزی در حدود ٨٠ سال این پنجره ها در یک قسمت قرار گرفته بود که در خاطر دارم در ابتدا بدون شیشه بود و بعد یک شیشه ی طلقی گذاشتند که حتی افراد پول یا چیزی در کنار قبور مقدس أُحُد نیاندازند. 
این بخش را در فاصله ی تقریبا ٤-٥ متری قبر حضرت حمزه (ع) و سایر آن قبور مبارکی که در آنجا قرار دارد گذاشته بودند.
سال ١٣٨٢ شمسی که جزء سفرهای رمضانیه ای بود که من مشرف می شدم روزها گرم بود و با زبان روزه سخت بود در آن شدت گرما به زیارت برویم. من سعی می کردم در دوره ی ١٠ روزه ای که در مدینه هستم ٢ یا ٣ بار بعد از افطار  به قبرستان أُحُد بروم و از فضای معنوی و روحانیتی که در کنار قبر حضرت حمزه (ع) است کسب فیض کنیم. سال ١٣٨٢ شمسی بود شب اولی که من بعد از افطار با دو نفر از دوستانم  نزدیک قبرستان أُحد بودم متوجه شدم که بولدوزر آورده اند و تمام فضای اطراف را دارند خراب می کنند. یک بخشی هم دیوار سیمانی درست کرده اند مانند این دیواری که الان پیرامون بقیع است که در پشت بود. این را از قبل ساخته بودند .آن شب که وارد شدم دیدم بولدوزر تمام این پنجره ها را کَنده است و آن طرف هم کامیون ها در حال انتقال خاک ها و مصالح تخریب شده هستند. یک قطعه از این پنجره روی نخاله های خاک قرار گرفته است و منتظر هستند که مرحله به مرحله برسند و این را هم ببرند. هوا نسبتا تاریک بود دوستان من جرأت نکردند و من بسیار متأثر جرأت به خرج دادم جلو رفتم و دقیقا به پنجره دست زدم و دیدم خودش است! همان پنجره است که پنجره ی قبور ائمه(ع) است که به اینجا آمده و سال ها هم در کنار قبر حضرت حمزه (ع) بوده است. من بلافاصله با یکی از دوستان نخاوله ی شیعه ی خودم تماس گرفتم و درخواست کردم با ماشین خود آنجا بیاید. او گفت: این خیلی خطرناک است من اصلا نمی توانم این کار را بکنم.
گفتم: باشد من می آیم و وانت تو را می گیرم. گفت: نه شماره ی من را برمی دارند و این زندان یا اعدام دارد به هیچ وجه با من این کار را نکن. دیدم که درست می گوید. با رئیس ستاد آن زمان تماس گرفتم که آقای شرافتی بود. به او نگفتم که برای چه می خواهم. به او گفتم: من الان یک وانت با یک راننده می خواهم. گفت: وانت هست ولی همکاران نیستند زمان افطار است و همه رفته اند یک ساعت دیگر می آیند. گفتم: نه همین الان می خواهم. گفت: وانت آماده است بیا و ببر. یک تاکسی گرفتم و سریع به ستاد رفتم در ترابری ستاد یک وانت را برداشتم که کل این زمان تقریبا ١/٥  تا ٢ ساعت طول کشید. وقتی برگشتم با منظره ی تأسف بار و حزن آوری روبه رو گردیدم! 
به یاد دارم که وقتی از ماشین پیاده شدم چنگک لودر پنجره را بلند کرده بود و داشت به روی کامیون حرکت می داد و همین طور قلب و روح و تمام جسم من داشت با این پنجره حرکت می کرد. مثل یک کودک در آنجا ایستادم و زار زار گریستم ! از این که چرا این توفیق نصیب من نشد؟ چون من قصد داشتم این پنجره را به گونه ای شبانه به ستاد منتقل کنم و بعد هم به سفارت ببرم و به ایران بیاوریم. به هرحال این اثر ٢٠٠ ساله ای که ایرانی ها ساخته اند و هزاران زائر به آن دست زده بودند و مهم تر که بال فرشتگان الهی آن را سالها غبار زدایی کرده بود! در موزه ای حفاظت شود. 
هیچ گاه آن لحظات را از یاد نمی برم. الان هم که دارم این را عنوان می کنم بسیار متأثر هستم از این که این توفیق نصیب من نشد که بتوانم بخشی از ضریح متبرک و مقدس را به ایران منتقل کنم !

گرچه امیدواریم با شرایط جدیدی که در عربستان به وجود آمده به زودی بتوانیم بارگاهی که ان شاءالله در شأن حضرت و ائمه ی اطهار(ع) و سایر بزرگان مدفون در بقیع باشد در آنجا بنا کنیم.

چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "چه شد که حرم ائمه بقیع تخریب شد؟/ ماجرای دو سفرنامه مهم به عربستان"، کلیک کنید.