بهاری بی چلچله – آژیراک

شعری از نسیم خاکسار

بهاری بی‌چلچله

بهاری بی چلچله

در جایی از غزه،
این خاک ویران.
در زمینه ای خاکستری
که طرحی از زندگی در آن پیدا نیست،
که انگار نیست و نبوده هرگز
دختری خردسال بر خاک نشسته
قابلمه ای خالی در دست
دختر کوچکی دیگر با دیگچه ای خالی پشت سرش.
پشت سر او باز دختری
یک چشم شان به آسمان
چشم دیگرشان به روبه رو.
از بالای سرشان که زمانی آسمان نام داشت
و زمانی دور، خیلی دور،
رنگی آبی
و ابرهایی به رنگ ملافه های سپید
مدتی است بمب می بارد
و گاهی هم کیسه های غذا.
از روبه رو نابیوسان کامیونی پیدا می شود
با فوجی سرباز و آماده شلیک به هر حرکت مشکوک
وقتی آن ها با قابلمه های خالی شان هنوز روی زمین نشسته اند در انتظار غذا.
ما از دور، خیلی دور،
این عکس ها را تماشا می کنیم
و از بیچارگی عریان خودمان گریه می کنیم،
در بهاری بی چلچله.

(31 مارس 2024
اوترخت. هلند.)

بهاری بی چلچله

پایان خبر آژیراک 

بهاری بی چلچله – آژیراک

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "بهاری بی چلچله – آژیراک" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "بهاری بی چلچله – آژیراک"، کلیک کنید.