خلاصه کامل کتاب وی اثر نیکلای گوگول

خلاصه کتاب وی ( نویسنده نیکلای گوگول )
خلاصه کتاب «وی» (Viy)، اثر نیکلای گوگول، روایت سفر خما بروت، یک فیلسوف جوان است که ناخواسته وارد دنیایی از خرافات، جادوگری و نیروهای ماوراءالطبیعه در اوکراین روستایی قرن نوزدهم می شود و باید سه شب متوالی بر بالین یک دختر مرده که گمان می رود جادوگر است، دعا بخواند. این نوولا تقابل ایمان، ترس و واقعیت را در بستری از فولکلور غنی اوکراین به تصویر می کشد.
«وی» شاهکاری از ادبیات گوتیک است که توسط یکی از برجسته ترین نویسندگان ادبیات کلاسیک روسیه، نیکلای گوگول، به نگارش درآمده است. این نوولا، که بخشی از مجموعه داستان های «میرگورود» (Mirgorod) است، با تلفیق بی نظیر واقع گرایی، عناصر فانتزی و ریشه های عمیق در فولکلور اوکراین، اثری ماندگار و تأثیرگذار در تاریخ ادبیات جهان خلق کرده است. مطالعه یک خلاصه جامع از این اثر نه تنها به درک بهتر پیرنگ اصلی و شخصیت های کلیدی کمک می کند، بلکه دروازه ای برای آشنایی با مضامین عمیق تر و پیچیدگی های ادبی آن می گشاید و مخاطب را برای تجربه خوانش کامل کتاب ترغیب می نماید. «وی» فراتر از یک داستان صرفاً ترسناک، به لایه های پنهان روان انسان و تقابل او با نیروهای ناشناخته می پردازد.
نیکلای گوگول: نویسنده ای در مرز واقعیت و خیال
نیکلای واسیلیویچ گوگول (۱۸۰۹–۱۸۵۲)، از پیشگامان برجسته ادبیات روسیه و یکی از بنیان گذاران مکتب رئالیسم در این کشور به شمار می رود. زندگی او، به ویژه دوران کودکی اش در منطقه دِکانی روستایی اوکراین، تأثیر عمیقی بر شکل گیری جهان بینی و آثارش گذاشت. مادر گوگول، ماریا ایوانوونا، زنی بسیار مذهبی و در عین حال عمیقاً خرافاتی بود که داستان های فولکلور اوکراین، اجنه، جادوگران و ارواح خبیثه را برای نیکلای جوان و خواهرانش روایت می کرد. این داستان ها، همراه با تماشای آداب و رسوم روستایی، مراسم مذهبی و باورهای محلی، بستر ذهنی و فرهنگی گوگول را برای خلق آثاری آکنده از عناصر فانتزی، ماوراءالطبیعه و طنز سیاه فراهم آورد.
«وی» نخستین بار در سال ۱۸۳۵ در مجلد دوم مجموعه داستان های کوتاه «میرگورود» منتشر شد. این مجموعه شامل چهار نوولا است که به زندگی مردم اوکراین و باورهایشان می پردازد. گوگول در «وی» به شیوه ای استادانه، ژانر گوتیک اروپایی را با عناصر فرهنگ عامه اسلاوی و اوکراینی درهم آمیخت. او به جای تکیه صرف بر قلعه های مخروبه و اشراف زادگان مرموز که از ویژگی های گوتیک غربی بود، وحشت را در دل روستاها، کلیساهای قدیمی و شخصیت های عادی ریشه دواند. این رویکرد، به اثر او اصالتی بی بدیل بخشید و آن را به نمادی از تلفیق واقع گرایی اجتماعی با فانتزی های بومی تبدیل کرد. «وی» نه تنها به دلیل تعلیق و وحشت آفرینی اش، بلکه به خاطر نقد های ظریفی که به فساد نهادهای مذهبی و جهل اجتماعی وارد می کند، اثری چندلایه و قابل تأمل محسوب می شود.
خلاصه جامع داستان «وی»: روایت وحشت سه شب
داستان «وی» با روایتی جذاب و پرکشش، خواننده را به عمق تاریکی و خرافات می برد. پیرنگ اصلی حول محور شخصیت «خما بروت» می چرخد و به تدریج لایه های ترس و ماوراءالطبیعه را آشکار می کند.
آغاز داستان و سفر ناخواسته خما بروت
داستان با سه دانشجوی الهیات به نام های خالیاوا (الهی دان)، خما بروت (فیلسوف) و تیبری گوروبتس (واعظ) آغاز می شود که در تعطیلات تابستانی از مدرسه الهیات کی یف خارج شده و برای تأمین سرپناه و غذا به مناطق روستایی اطراف پناه می برند. خما، که شخصیتی منطق گرا و تا حدی بی پرواتر از دوستانش است، در مسیر از جمع جدا شده و به کلبه ای دورافتاده می رسد. این کلبه متعلق به پیرزنی است که او را پناه می دهد.
نخستین مواجهه با جادوگر
در نیمه های شب، پیرزن به خما نزدیک می شود و با حرکتی مرموز او را در آغوش می کشد. خما متوجه می شود که پیرزن در واقع یک جادوگر است. جادوگر سوار بر خما می شود و او را در پروازی وهم آلود بر فراز جنگل ها و دریاچه ها با خود می برد. خما که در ابتدا وحشت زده شده، با خواندن اوراد مذهبی و جمع آوری شجاعت، موفق می شود پیرزن را با تکه چوبی کتک بزند. در کمال تعجب، پیرزن پس از ضرب و شتم، ناگهان تغییر شکل داده و به دختری زیبا و جوان با مژه هایی بلند تبدیل می شود. این دگرگونی، اولین گام در محو شدن مرز میان واقعیت و فانتزی برای خما است. پیرزن/جادوگر پس از این واقعه، با زحمت خود را به کلبه ای در نزدیکی می رساند و در بستر مرگ می افتد.
وصیت مرموز و بازگشت به روستای سوتنیک
چندی بعد، خبر مرگ دختری جوان از یک افسر قزاق ثروتمند (سوتنیک) به مدرسه الهیات کی یف می رسد. دختر پیش از مرگ وصیت کرده است که خما بروت، فیلسوف جوان، باید سه شب متوالی بر بالین جسد او دعا بخواند تا روحش آرام گیرد. خما که از هویت واقعی دختر بی خبر است و از اتفاقات گذشته وحشت دارد، در ابتدا از پذیرش این مأموریت سرباز می زند. با این حال، تحت فشار و تهدید سوتنیک و علی رغم میل باطنی خود، مجبور به پذیرش این وظیفه می شود. او به روستای سوتنیک بازمی گردد، روستایی که قرار است میدان نبرد او با نیروهای تاریکی باشد.
شب اول: آغاز مبارزه با تاریکی
خما وارد کلیسای قدیمی و متروک روستا می شود که جسد دختر مرده در آن قرار دارد. با فرارسیدن شب، جسد دختر ناگهان شروع به تکان خوردن می کند و تابوت با صدای مهیبی باز می شود. روح دختر مرده، که همان جادوگرِ سابق است، به دنبال خما می آید. خما با یادآوری آموزش های یک راهب، به سرعت دایره ای محافظ به دور خود می کشد. این دایره نمادی از ایمان و محافظت روحانی است. او در تمام طول شب درون دایره می ماند و با خواندن دعا و اوراد مذهبی، در برابر حملات جادوگر مقاومت می کند. جادوگر قادر به ورود به دایره نیست و با طلوع آفتاب، به حالت اولیه خود بازمی گردد.
شب دوم: اوج گیری وحشت و هجوم موجودات
شب دوم، وحشت به اوج خود می رسد. جادوگر، که از ناتوانی خود در شب اول خشمگین است، موجودات اهریمنی و ارواح خبیثه را از اعماق تاریکی فرا می خواند. دیوهایی با اشکال عجیب و غریب، غول ها و موجودات شبح وار، کلیسا را پر می کنند و به سمت دایره محافظ خما هجوم می آورند. خما با وجود ترس شدید، با تمام توان در دایره خود می ماند و به دعاخوانی ادامه می دهد. او هرچه بیشتر دعا می خواند، نیروهای تاریکی ناتوان تر می شوند و نمی توانند از دایره عبور کنند. این شب نمادی از قدرت ایمان در برابر نیروهای اهریمنی است، اما در عین حال، فرسایش روانی و جسمی خما را نیز به تصویر می کشد.
شب سوم: ظهور «وی» و سرنوشت تلخ خما
سومین شب، نقطه اوج وحشت و تراژدی داستان است. جادوگر با تمام قوا و برای آخرین بار، قدرتمندترین موجود ماوراءالطبیعه فولکلور اوکراین را فرا می خواند: «وی» (Viy). وی موجودی غول پیکر و دهشتناک است که چشمانش همیشه بسته است و مژه هایی بسیار بلند دارد که تا روی زمین کشیده می شوند. هیچ موجودی، حتی دیوها، نمی توانند مستقیماً به چشمان وی نگاه کنند. ارواح خبیثه از وی می خواهند که مژه هایش را بالا ببرد تا بتواند خما را ببیند. با بالا رفتن مژه های وی توسط دیوها، چشمان مخوف او به سمت خما خیره می شود. خما، علی رغم هشدارهای پیشین راهب برای هرگز نگاه نکردن به چشمان وی، مقاومت خود را از دست می دهد و نگاهش را از دایره بیرون می اندازد. با این نگاه، طلسم محافظت می شکند و وی به خما اشاره می کند. ارواح خبیثه بلافاصله به او حمله کرده و خما از شدت وحشت و ترس جان می بازد.
«وی موجودی غول پیکر و عظیم الجثه که نفْسی شیطانی دارد. در طول سالیان متمادی، تفسیرهایی گونه گون نیز بر وی گفته شده است. در تفسیری، آن را فرمانروای دنیای زیرین یا شیطان قدرتمندی دانسته اند که وحشت را در مسافران مناطق دورافتاده برمی انگیزد.»
فرجام داستان
با مرگ خما، نیروهای تاریکی نیز به دلیل طلوع آفتاب و ورود کشیش و سایر اهالی روستا به کلیسا ناپدید می شوند. کشیش که از دیدن وضعیت کلیسا و مرگ خما وحشت زده است، دیگر جرئت نمی کند در آنجا مراسمی برگزار کند. کلیسا برای همیشه خالی و متروک می ماند. این پایان تلخ، نه تنها سرنوشت خما را رقم می زند، بلکه پیامی درباره قدرت خرافات، ضعف انسان در برابر ترس و مرزهای شکننده میان واقعیت و فراواقعیت ارائه می دهد. داستان با اشاره به پایان غم انگیز خما و درس های ناگفته از اتفاقات کلیسا، به اتمام می رسد.
شخصیت ها: آینه ای از انسان در برابر ناشناخته ها
شخصیت پردازی در «وی» یکی از نقاط قوت گوگول است که به عمق و تأثیرگذاری داستان می افزاید. شخصیت ها نه تنها پیش برنده پیرنگ هستند، بلکه نمادی از ایده ها و مفاهیم عمیق تر به شمار می روند.
خما بروت (Khoma Brut)
خما بروت، دانشجوی فلسفه، محور اصلی داستان است. او در ابتدا خود را فردی منطق گرا، بی پروا و تا حدی خوش گذران نشان می دهد که به خرافات بی اعتناست. سفر درونی و بیرونی خما، تحول او را از یک فیلسوف متکی بر عقل به انسانی تسلیم وحشت و خرافه نمایش می دهد. او نمادی از انسان معمولی است که در مواجهه با ناشناخته ها و نیروهای غیرمنطقی، ابتدا مقاومت می کند اما در نهایت، ضعف های انسانی او مانند ترس، طمع (برای پذیرفتن مأموریت دعاخوانی به خاطر منافع مالی) و غرور، او را به ورطه نابودی می کشانند. خما قهرمان نیست؛ او انسانی با تمام خوبی ها و بدی ها، شجاعت ها و ضعف هاست که گوگول عمداً او را در برابر نیروهای عظیم تر از خود قرار می دهد تا به کاوش در طبیعت انسان و مرزهای مقاومت او بپردازد.
جادوگر/پانوشکا (Pannochka)
جادوگر، یا پانوشکا (دختر سوتنیک)، شخصیتی دوگانه و مرموز است که نمادی از شر پنهان و اغواگری محسوب می شود. او در ابتدا به شکل یک پیرزن زشت و ترسناک ظاهر می شود که خما را به پروازی شبانه می برد. اما پس از ضرب و شتم توسط خما، به دختری زیبا و جوان تبدیل می شود که در بستر مرگ آرزو می کند خما بر بالینش دعا بخواند. این دوگانگی، او را به موجودی پیچیده و فریبنده تبدیل می کند. زیبایی او ظاهری اغواگرانه دارد که شر درونی را پنهان می سازد. پانوشکا نه تنها یک جادوگر، بلکه قربانی نیز هست؛ قربانی طبیعت دوگانه خود و نفرین هایی که بر او وارد شده است.
وی (Viy)
«وی»، موجود افسانه ای و نامیرایی است که از فولکلور اوکراین سرچشمه می گیرد و در داستان گوگول، نمادی از ترس مطلق و نیروی اهریمنی نهایی است. او غول پیکر است و مژه هایی بلند و پلک هایی سنگین دارد که بدون کمک دیگر دیوها نمی تواند آنها را بالا ببرد. نگاه وی قدرتی مهلک دارد که می تواند هر موجود زنده ای را به نابودی بکشاند و از سحر و جادو محافظت شده است. وی نه تنها تجسم فیزیکی وحشت است، بلکه نمادی از نیروی کور و بی رحمانه طبیعت یا سرنوشتی محتوم است که انسان هرگز نمی تواند از آن فرار کند. حضور او، نقطه اوج نبرد خما با نیروهای ماورایی و نقطه پایانی بر زندگی اوست.
نقش شخصیت های فرعی
شخصیت های فرعی مانند سوتنیک (پدر پانوشکا)، کشیشان و سایر دانشجویان الهیات، اگرچه نقش محوری ندارند، اما به غنای داستان و تقویت مضامین آن کمک می کنند. سوتنیک نمادی از قدرت و نفوذ طبقه اشراف است که با خودخواهی و نادانی، خما را به سرنوشت تلخش رهنمون می شود. کشیشان و مسئولان مدرسه الهیات نیز به عنوان نمایندگان نهادهای مذهبی، گاهی به دلیل فساد و بی تفاوتی خود مورد نقد قرار می گیرند، که این مسئله نقد اجتماعی گوگول را برجسته تر می کند. حضور روستاییان خرافاتی نیز به فضاسازی وهم آلود و تقویت باورهای بومی کمک می کند.
مضامین و لایه های پنهان در «وی»
«وی» تنها یک داستان ترسناک نیست، بلکه بستری برای کاوش در مضامین عمیق فلسفی، اجتماعی و روانشناختی است که گوگول به شیوه ای ماهرانه آن ها را در تار و پود داستان خود بافته است.
تقابل ایمان مسیحی و باورهای بومی/خرافه
یکی از برجسته ترین مضامین در «وی»، تقابل دائمی میان ایمان مسیحی و باورهای ریشه دار در فولکلور بومی اوکراین (خرافات) است. کلیسا، که در ظاهر باید پناهگاهی امن و مقدس باشد، به میدانی برای نبرد میان نیروهای خیر و شر تبدیل می شود. خما برای محافظت از خود به اوراد و دعاهای مذهبی پناه می برد، اما در نهایت این ایمان او در برابر نیروی وی و ضعف های انسانی اش کم می آورد. گوگول نشان می دهد که چگونه باورهای کهن، حتی در جامعه ای که ظاهراً مسیحی شده، همچنان قدرتمند و تاثیرگذار باقی می مانند. این تقابل، به عمق فرهنگی و تاریخی داستان می افزاید.
نقد اجتماعی و فساد
گوگول در «وی»، نقد تندی را متوجه نهادهای اجتماعی و مذهبی زمان خود می کند. مدرسه الهیات کی یف به جای اینکه مرکزی برای روشنگری و اخلاق باشد، مکانی فاسد، پر از ریاکاری و بی عدالتی به تصویر کشیده می شود. دانشجویان بی پروا، مدیرانی که به دنبال منافع شخصی هستند (مانند درخواست ماهی خاویار از سوتنیک)، و عدم وجود راهنمایی معنوی واقعی، همگی نشانه هایی از فساد گسترده در جامعه و نهادهای آن هستند. این نقد، «وی» را فراتر از یک داستان ترسناک ساده می برد و به اثری با لایه های اجتماعی عمیق تبدیل می کند.
ترس و وحشت (روانشناختی)
گوگول به شیوه ای استادانه به جنبه های روانشناختی ترس می پردازد. او نشان می دهد که چگونه ترس می تواند منطق انسان را درهم شکند و او را به ورطه نابودی بکشاند. خما، به عنوان یک فیلسوف، در ابتدا به منطق خود تکیه می کند، اما هرچه بیشتر با موجودات ماورایی مواجه می شود، ترس بر او غلبه می کند. ناتوانی او در حفظ دایره محافظ و تسلیم شدنش در برابر نگاه وی، نه تنها به دلیل نیروی فیزیکی وی، بلکه به خاطر فروپاشی روانی خما تحت تأثیر ترس و وحشت بی حد و حصر است. این جنبه روانشناختی، «وی» را به داستانی عمیق تر از یک روایت صرفاً ترسناک تبدیل می کند.
مرز بین واقعیت و فراواقعیت
یکی از جذاب ترین ویژگی های سبک گوگول در «وی»، توانایی او در محو کردن مرز میان واقعیت و فراواقعیت است. رویدادهای ماوراءالطبیعه به گونه ای روایت می شوند که گویی بخشی طبیعی از جهان داستان هستند و خواننده را در فضایی سورئال و وهم آلود غرق می کنند. دگرگونی جادوگر از پیرزن به دختری زیبا، پرواز خما بر دوش جادوگر، و ظهور موجودات اهریمنی، همگی به گونه ای به تصویر کشیده می شوند که خواننده را به تردید وا می دارد که آیا این ها واقعاً رخ می دهند یا تنها تجلی ترس های درونی خما هستند. این ابهام، به جنبه های فکری و فلسفی داستان عمق می بخشد.
تقدیر و جبر در برابر اراده آزاد
داستان «وی» همچنین به موضوع تقدیر و جبر در برابر اراده آزاد می پردازد. آیا سرنوشت خما از پیش تعیین شده بود؟ آیا انتخاب های او، او را به سوی این پایان تلخ سوق دادند؟ از همان ابتدای داستان، زمانی که خما به اجبار سوتنیک به روستا برمی گردد، به نظر می رسد که او در دامی از تقدیر گرفتار شده است. حتی با وجود تمام تلاش هایش برای مقابله با نیروهای تاریکی، در نهایت با نگاه کردن به چشمان وی، سرنوشت خود را مهر می کند. این موضوع، پرسش هایی عمیق درباره آزادی اراده انسان در مواجهه با نیروهای ماورایی و تقدیر می آفریند.
جایگاه «وی» در ادبیات و تأثیرات آن
«وی» تنها یک نوولا در مجموعه آثار نیکلای گوگول نیست، بلکه نقطه ی عطفی در ادبیات روسیه و جهان به شمار می رود که تأثیرات ماندگاری بر ژانرهای گوناگون، به ویژه وحشت و گوتیک، بر جای گذاشته است. این اثر توانست مرزهای ژانر را توسعه دهد و راه را برای آثار بعدی در این حوزه هموار سازد.
تأثیر وی بر ژانر وحشت و ادبیات گوتیک
«وی» با معرفی عناصر بومی و فولکلور اوکراین به ژانر گوتیک، آن را از کلیشه های اروپای غربی فراتر برد. گوگول به جای تمرکز بر قلعه های رازآلود و خون آشام ها، وحشت را در دل روستاها، کلیساهای متروک و باورهای عامیانه ریشه دواند. این رویکرد جدید، الهام بخش بسیاری از نویسندگان پس از او شد تا به سراغ وحشت های بومی و روانشناختی بروند. داستان «وی» به دلیل فضای وهم آلود، موجودات ماورایی منحصر به فرد (مانند خود وی با مژه های بلندش) و تعلیق بی نظیر، به یکی از آثار کلاسیک ژانر وحشت تبدیل شده است. بسیاری از منتقدان آن را پیشرو ادبیات وحشت مدرن می دانند که تأکید بیشتری بر ترس های درونی و روانشناختی دارد.
اقتباس های سینمایی و نمایشی
قدرت بصری و داستان گویی در «وی»، آن را به منبعی غنی برای اقتباس های سینمایی و نمایشی تبدیل کرده است. تاکنون چندین فیلم با الهام از این نوولا ساخته شده اند که برخی از آن ها شهرت جهانی یافته اند. از جمله معروف ترین آن ها می توان به فیلم روسی «وی» (Viy) محصول ۱۹۶۷ اشاره کرد که اولین فیلم ترسناک شوروی بود و به دلیل فضاسازی خیره کننده و وفاداری نسبی به متن اصلی، مورد تحسین قرار گرفت. اقتباس های جدیدتر مانند فیلم «گولگول: آغاز» (Gogol. The Beginning) و دنباله های آن نیز تلاش کرده اند تا با رویکردی مدرن تر و پر از جلوه های ویژه، داستان را بازنمایی کنند. این اقتباس ها، هرچند برخی با وفاداری بیشتر و برخی با تفسیری آزادانه، نشان دهنده پتانسیل بالای داستان «وی» برای تجسم بصری وحشت و فانتزی هستند و به ماندگاری این اثر در فرهنگ عامه کمک کرده اند.
میراث ماندگار گوگول و این نوولا در ادبیات جهان
«وی» در کنار دیگر آثار برجسته گوگول، مانند «شنل» (The Overcoat) و «بینی» (The Nose)، جایگاه ویژه ای در ادبیات جهان دارد. این نوولا نشان دهنده تسلط گوگول بر زبان، توانایی او در خلق شخصیت های فراموش نشدنی و مهارتش در ترکیب عناصر متضاد (مانند طنز و وحشت، واقعیت و فانتزی) است. میراث «وی» فراتر از ژانر وحشت است؛ این داستان به عنوان نمادی از برخورد انسان با ناشناخته ها، نقد نهادهای اجتماعی و کاوش در عمق روان انسان، همچنان الهام بخش نویسندگان، هنرمندان و اندیشمندان در سراسر جهان است. تأثیر آن را می توان در آثار بسیاری از نویسندگان پس از گوگول، از جمله داستایوفسکی و بولگاکف، مشاهده کرد که از سبک و مضامین او الهام گرفته اند.
چرا «وی» را بخوانیم؟ نتیجه گیری و توصیه
«وی» اثر نیکلای گوگول، بیش از یک داستان ساده ترسناک، اثری چندوجهی و غنی است که به کاوش در تاریک ترین زوایای روان انسان، ریشه های خرافات در فرهنگ، و تقابل همیشگی ایمان و شر می پردازد. این نوولا، با فضاسازی بی نظیر، شخصیت پردازی عمیق و لایه های پنهان اجتماعی و فلسفی، تجربه ای فراموش نشدنی را برای خواننده به ارمغان می آورد.
برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات، «وی» نمونه ای عالی از تلفیق رئالیسم و فانتزی، و نمونه ای بی نظیر از ادبیات گوتیک با چاشنی فولکلور شرقی است. برای علاقه مندان به داستان های ماوراءالطبیعه و ترسناک، این اثر منبعی اصیل و قدرتمند از وحشت روانشناختی و بصری است که به ریشه های این ژانر بازمی گردد. همچنین، «وی» دریچه ای به سوی ادبیات کلاسیک روسیه و آشنایی با یکی از بزرگترین نویسندگان آن، نیکلای گوگول، می گشاید.
توصیه می شود پس از مطالعه این خلاصه، برای درک عمیق تر از سبک نوشتاری بی نظیر گوگول، ظرایف داستانی، و تجربه کامل اتمسفر وهم آلود اثر، کتاب «وی» را به طور کامل مطالعه کنید. خوانش مستقیم متن اصلی، شما را با جزئیاتی مواجه خواهد کرد که در هیچ خلاصه ای قابل گنجاندن نیستند و لذت کشف لایه های پنهان داستان را برای شما دوچندان خواهد کرد.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کامل کتاب وی اثر نیکلای گوگول" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کامل کتاب وی اثر نیکلای گوگول"، کلیک کنید.